کد مطلب:298721 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:246

گروه بنی امیه


گروه دیگر، حزب امویان نماینده ی خاندان عبدالدار [1] بود كه ابوسفیان در پیشاپیش ایشان قرار داشت. طبیعت نظام اموی همانند طبیعت قبایل عرب، مشتاق خونریزی و آلوده به جنایت بود، چنانكه در كلام حضرت علی علیه السلام آمده است: «لباس روی ایشان شمشیر بود و پوشش زیرین ایشان ترس بود». [2] بنی امیه كه دشمنی و رقابت دیرینه با بنی هاشم داشتند از دشمنان سرسخت اسلام بودند كه سال هشتم هجری در فتح مكه، از بیم جان و یا به امید جاه و مقام روش آنها از


مخالفت علنی با اسلام به عملیات سری آن هم از موضع ضعف و نفاق، تغییر یافت و به جمع مسلمانان پیوستند كه آنان را «طلقاء» آزادشدگان نامیدند و این بزرگترین ضعف آنها محسوب می شد، به همین دلیل ابوسفیان خود را در پشت سر، عثمان عمو زاده خود و عبدالرحمان بن عوف داماد عثمان كه رئیس بنی زُهره بود پنهان كرد. [3] .

اما این گروه از نظر آشنایی به فنون و رموز سیاسی كهنه كار و با تجربه، و از نظر مالی و نظامی قدرتمند بودند. [4] و در «جاهلیت به منزله وزارت و دفاع قریش به شمار می آمد، زیرا، عربهای شام از قدیم در حكومت و تمدن ورزیده بودند ولی عربهای جزیرةالعرب به جز قریش در امر حكومت كار آمد نبودند». [5] .

كارگزاران سیاستمدار ابوسفیان در جامعه، معاویه و مغیرة بن شُعبه بود. [6] .

حزب اموی توانست عمر بن خطاب، خلیفه ی دوم را بدست فیروز ایرانی معروف به ابولولؤ، غلام مغیرةبن شعبه ترور كند و این «ترور سیاسی در نوع خود اولین ترور تاریخ اسلام به شمار می آید. حزب اموی همان نیرویی بود كه اقدام به قتل خلیفه ی دوم كرد و نقشه هایی را برای نصب خلیفه ی سوم عثمان به خلافت طرح كرد و باز همین حزب در قتل عثمان نیز شركت كرد». [7] .

«این حزب، منطقه ی شام را به عنوان مقر فرماندهی خود برگزید كه از پشت سر


از جانب امپراطوری روم پشتیبانی می شد». [8] .


[1] ر. ك: سيره ابن هشام، ترجمه ي سيد هاشم رسولي، جلد اول، صص 87- 85 در اين باره آمده است: عبدمناف، نياي سوم پيامبر صلي اللَّه عليه و آله برادري به نام «عبداله» داشت كه تمام مناصب كعبه در اختيار او بود «عبدمناف» هرگز با او به رقابت برنخاست ولي پس از فوت ايشان و عبدالدار، بر سر مناصب كعبه بين فرزندان اين دو برادر اختلاف ايجاد شد و مناصب را تقسيم كردند كه توليت كعبه، كليدداري و رياست «دارالندوه» به فرزندان «عبدالدار» و سقايت و مهمانداري زائران خانه خدا به فرزندان عبدمناف رسيد، و اين تقسيم تا ظهور اسلام باقي بود.

[2] امامان شيعه و جنبشهاي مكتبي، تأليف: محمد تقي مدرّسي، ترجمه ي: حميدرضا آژير، بنياد پژوهشهاي اسلام، مشهد: 1367، ص 34.

[3] امامان شيعه و جنبشهاي مكتبي، ص 34، تاريخ سياسي اسلام، آئينه وند، ص 98.

[4] ر. ك: تاريخ سياسي اسلام، آئينه وند، ص 99.

[5] امامان شيعه، صص 35- 34.

[6] ر. ك: عمار ياسر، 104، تاريخ سياسي اسلام، آئينه وند، ص 99.

[7] امامان شيعه صص 35- 34.

[8] امامان شيعه، ص 35.